منشور کورش هخامنشی

 

منم کورش،شاه جهان،شاه بزرگ،شاه توانمند،شاه سومرواکد،شاه چهار گوشه ی جهان،پسر کمبوجیه شاه بزرگ،نوه کورش شاه بزرگ...نبیروچیش پیش شاه بزرگ...آنگاه که بدون جنگ و پیکار وارد بابل شدم،همه ی مردم گامهای مرا با شادمانی پذیرفتند،در بارگاه Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA /* Style Definitions */ table.MsoNormalTable {mso-style-name:"Table Normal"; mso-tstyle-rowband-size:0; mso-tstyle-colband-size:0; mso-style-noshow:yes; mso-style-priority:99; mso-style-parent:""; mso-padding-alt:0cm 5.4pt 0cm 5.4pt; mso-para-margin-top:0cm; mso-para-margin-right:0cm; mso-para-margin-bottom:10.0pt; mso-para-margin-left:0cm; line-height:115%; mso-pagination:widow-orphan; font-size:11.0pt; font-family:"Calibri","sans-serif"; mso-ascii-font-family:Calibri; mso-ascii-theme-font:minor-latin; mso-hansi-font-family:Calibri; mso-hansi-theme-font:minor-latin; mso-bidi-font-family:Arial; mso-bidi-theme-font:minor-bidi; mso-bidi-language:AR-SA;}

سال 1392

میــگن خوشگلی و هـــزار دردسر
ولی دروغ میـــگن من که تاحالا مشکلــی نداشتم!!

دل حزینه من دوباره واسه حرم تو بیقراره

دانلود

تقريبا 10 روزي ميشد كه توي جديد بوديم . 2 اسفند ماه بابايي دوش ميگيره و بعد از خوردن چاي با دايي يوسف ميره بيرون ماماني احساس سر درد داره ، آرام با اينكه وقت خوابيش نيست ولي كسله و خوابش مياد  و توي بغل ماماني ميخوابه

ماماني آرام رو ميزاره سرجاش و خودشم ميخواد پيش آرام بخوابه و سردردش بدتر شده و ماماني رو مجبور ميكنه بره سراغ قرص استامينوفن ، ماماني توي آشپزخونه ديگه قادر نيست آب برداره تا قرص بخوره و حالش حسابي خرابه ،  به زور خودشو به تلفن ميرسونه وهمون جا ديگه ميشينه و به بابايي زنگ ميزنه .

چقدر بده ناتواني  و تنهايي ماماني قادر نيست بره طرف آرام جون و هيچ كاري از دستش بر نمياد و احساس خفگي داره

تا بابايي برسه چشم ماماني به آرام كه اونور خوابيده و تكون نميخوره  و دل و زبونش پيش خدا و كمك خواستن از اون

بابايي رسيد و آرام با تكون  دادن بابايي چشماشو باز كرد ولي خيلي بيحاله و حرفي نميزنه

بابايي لباس تن ماماني و آرام ميكنه و اونارو ميرسونه اورژانس

ماماني چندبار بالا مياره و بهش اكسيژن و سرم  ميزنن و آرام هم چندبار بالا مياره و حسابي لباسهاي بابايي كثيف ميكنه

بعد از چند ساعت همه  همه خوبيم و توي هواي آزاد داريم نفس ميكشيم .

خدايا ازاينكه بازم كنار همديگه هستيم ممنونتيم.

Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA /* Style Definitions */ table.MsoNormalTable {mso-style-name:"Table Normal"; mso-tstyle-rowband-size:0; mso-tstyle-colband-size:0; mso-style-noshow:yes; mso-style-priority:99; mso-style-parent:""; mso-padding-alt:0cm 5.4pt 0cm 5.4pt; mso-para-margin-top:0cm; mso-para-margin-right:0cm; mso-para-margin-bottom:10.0pt; mso-para-margin-left:0cm; line-height:115%; mso-pagination:widow-orphan; font-size:11.0pt; font-family:"Calibri","sans-serif"; mso-ascii-font-family:Calibri; mso-ascii-theme-font:minor-latin; mso-hansi-font-family:Calibri; mso-hansi-theme-font:minor-latin; mso-bidi-font-family:Arial; mso-bidi-theme-font:minor-bidi;}

دیگر نخواهم نوشت زیرا تمنای رسیدن به هرچه را میکنم از من دورتر میشود. و دیگر نخواهم نوشت زیرا چند روزی است حس کردم خدا هم برایم دستش که پر از آرزو بود را پایین تر آورد اما باز هم قد بلند من کفاف رسیدن را نداد و امروز با شور و شوق با خودم چهار پایه ای آوردم که شاید با و جود آن این بار دستم به آرزوهایم برسد اما  کودک غرورم به نا گاه از خواب بیدار شد و چهار پایه را از زیر پایم کشید.و دوباره افتادم . افتادنی که بعد از بلند شدن گفتم ای خدا آرزوهای من هم برای خودت.و در آخر ممنونم از تمام دوستانی که تا این مدت به وبلاگ خودشون سر زدن.

اینم یه قالب امیر تتلووووووووووووووووو برای دوست خوبم شقایق جووووووووووووووووووووووون

شقایق جان اگه کد این قالب رو میخوای بگو تا بهت بدم